به نظر میرسد تلاشهایی برای بهبود وضعیت در فصل سوم «شهرزاد» صورت گرفته که هنوز کافی نیست. مروری داریم بر قسمت اول فصل جدید.
پیش درآمد
قسمت اول فصل سوم «شهرزاد» چهارشنبه توزیع شد که واکنشهای متفاوتی داشت. همه منتظر بودند ببینند بعد از انتقادهای زیادی که به فصل دوم وارد شد و قولی که تهیه کننده برای اصلاح سریال داد، ساختار آن چه تغییری میکند. محمد امامی، تهیه کننده «شهرزاد» در پایان فصل دوم ضعفهای سریال را پذیرفت و در مصاحبهای اعلام کرد: «حتی سریالی مثل بازی تاج و تخت هم گاهی دچار افت شده، اما در فصل بعدی این افت را جبران کرده است. این اتفاقی است که قرار است برای شهرزاد هم رخ بدهد.»
او چند وقت بعد در مصاحبهای دیگر تاکید کرد که داستان فصل سوم سریال عاشقانهتر میشود و مخاطبان حتما خوششان میآید. با تمام این وعده وعیدها، قسمت اول فصل سوم به بازار آمد و تفاوت چندانی با فصل دوم نداشت. طبیعتا نمیشود انتظار داشت که تغییرات، درست از نقطه شروع فصل سوم اتفاق بیفتد اما اعتراض مخاطبان در شبکههای اجتماعی نشان از این دارد که گویا شروع این فصل چندان قانعشان نکرده است.
نگاهی به قسمت اول فصل سوم شهرزاد
همان طور که میدانید «شهرزاد» از ابتدا قرار بود فقط دو فصل داشته باشد و در انتهای فصل دوم به سرانجام برسد اما به دلیل بالاگرفتن اعتراضها نسبت به ضعف سریال، عوامل تصمیم گرفتند
فصل دوم را زودتر از زمان اعلام شده به پایان برسانند تا فرصت داشته باشند سریال را در فصل سوم اصلاح کنند.
بی هدفی، کشدار شدن مسائل فرعی، پایین بودن حجم اتفاقهای مهم، نبود جایگزینی جذاب برای بزرگ آقا، کمبود قصههای عاشقانه و تمرکز بیش از اندازه روی وقایع سیاسی و… همگی باعث شد تا مخاطبان تمایلی به دنبال کردن سریال از خود نشان ندهند.
«شهرزاد ۲» تا حد زیادی از جذابیت فصل اول فاصله گرفت و به جای پرداختن به قصه اصلی، به سمت طولانیتر کردن قصههای فرعی رفت. شخصیتهای جدید آن طور که باید جذابیتی ایجاد نکردند و نهایتا سریال در هر قسمت کلی امتیاز منفی از مخاطبان گرفت. این موارد به ساختار فصل دوم ضربه زد و نهایتا به جایی رسید که در قسمتهای انتهایی هنوز اتفاق مهمی رخ نداده بود و کماکان مخاطبان منتظر تغییر بودند.
بین آخرین قسمت فصل دوم و اولین قسمت از فصل سوم «شهرزاد» فقط چهار ماه فاصله بود. عوامل، بنا را روی این گذاشته بودند که مخاطبان در مدت زمان چهار ماه سریال را از یاد نمیبرند و نیاز به مرور فصل قبل در قسمت آنچه گذشت ندارند. بنابراین سریال دقیقا در ادامه فصل قبل شروع میشود. با این حال کارگردان این تمهید را اندیشیده که در دیالوگها و سکانسهای مختلف،
اطلاعاتی از فصل قبل در اختیار مخاطبان قرار بگیرد که اگر کسی احیانا کلیت قصه فصل دوم را فراموش کرده باشد بتواند آن را به یاد بیاورد.
آن طور که پیداست اتفاقهای فصل سوم چند ماه بعد از فصل دوم رخ میدهد. در این مدت، بهبودی تا حدی با فرار زنش کنار آمده، شکم اکرم بزرگتر شده است و قباد هم دیگر عزادار عمهاش نیست. در این قسمت بیشتر از این که شخصیتهای اصلی از جمله شهرزاد و قباد و فرهاد و شیرین حضور داشته باشند، قصه روی زندگی هوشنگ و حمیرا و البته اکرم و بهبودی میچرخد. سایرین یا حضور ندارند یا حضورشان آن قدر کوتاه است که به چشم نمیآید.
برخلاف مخاطبانی که از همان قسمت اول راجع به بد بودن یا خوب بودن فصل سوم اظهارنظر کردهاند، فعلا نمیخواهیم هیچ قضاوتی روی کار داشته باشیم. معتقدیم که سریال در یک قسمت نمیتواند تغییر رویه بدهد و یک مرتبه ساختاری کاملا متفاوت پیدا کند. طبیعتا برای این که بتواند تغییر مسیر بدهد نیاز به زمان بیشتری دارد و مخاطبان هم باید بیشتر از اینها صبر کنند.
با این حال اما اگر بخواهیم مقایسهای اجمالی از قسمت اول فصل سوم با آنچه در فصل دوم دیدهایم داشته باشیم باید بگوییم هنوز ضعفهای قبلی اصلاح نشده است. کماکان قصههای فرعی مدت زمان زیادی از حجم قصه را اشغال میکنند. چند دقیقه از داستان قسمت اول صرف زندگی شخصی هوشنگ، خیال پردازیهای او و ناراحتیهای حمیرا و نصیحتهای مادر و… میشود.
باز هم سکانسی طولانی در رابطه با انتقامگیری بهبودی و شنیدن خاطرات زندگی مشترک او داریم. کماکان جلسات سیاسی فرهاد پابرجاست و… احتمالا وجود همین موارد در سریال است که باعث شده انتظار مخاطبان از قسمت اول فصل سوم برآورده نشود.
با این که در بخش قبلی درباره باقی ماندن برخی ضعفها صحبت کردیم اما قسمت اول فصل سوم، اتفاقهای مثبتی هم داشت. در این قسمت هیچ جا سکانس طولانی یا دیالوگ کشدار نمیبینیم. حتی جلسات سیاسی و صحبتهای فرهاد و شهرزاد هم تعدیل شده هستند. نکته دیگر اینکه قسمت اول پر از اتفاق است یعنی حوصله مخاطب را سر نمیبرد. از یک طرف راز قتل بلقیس برملا میشود. از طرف دیگر در دیالوگهای میان اکرم و سروان آپرویز گره جدیدی در سریال ایجاد میشود و اکرم به فکر کشتن کبیر میافتد.
در بخش دیگر هوشنگ سراغ قباد میرود و با او طرح دوستی میریزد. قباد از او میخواهد برایش از فرهاد و شهرزاد خبر بیاورد. اتفاق مهم دیگر دقیقا در سکانس پایانی میافتد. اکرم سراغ کبیر میرود و بالش را روی صورت او میگذارد. البته از آنجایی که سریال پر از سکانسهای خواب و خیال است مشخص نیست که واقعا او را خفه میکند یا نه. افزایش تعداد اتفاقهای مهم در قسمت اول میتواند ضعفها را بپوشاند و مخاطبان را بیشتر امیدوار کند.
همان طور که گفتیم واکنش مخاطبان به اولین قسمت فصل سوم «شهرزاد» تا حدی متفاوت است. برخی کاملا آن را دوست دارند و معتقدند حسن فتحی در فصل سوم حرکت رو به جلو داشته است و برخی دیگر کماکان موضع اعتراضیشان را در فصل دوم حفظ کردهاند و در همین نقطه شروع به فصل سوم تاختهاند. برخی نوشتهاند از این که سریال جنایی و سیاسی شده راضی نیستند. برخی دیگر دنبال داستان عاشقانه میگردند و از این همه تلخی دلشان پر است. یک سری کماکان از کند بودن روند سریال ناراضیاند و برخی نوشتهاند که از گریمها دل خوش ندارند.
در مقابل این انتقادها بعضیها نوشتهاند که فصل سوم شروعی طوفانی داشته. یک سری دیگران را به صبر دعوت کرده و نوشتهاند که باید به عوامل زمان بدهند تا چند قسمت پیش برود و بعد قضاوت کنند. بعضیها از کارگران درخواست کردهاند که حجم دیالوگهای طولانی و شاعرانه میان شهرزاد و فرهاد را کاهش دهد. برخی دیگر هم معتقدند فیلمنامه نسبت به فصل اول تغییر کرده و باید مجددا به همان سمت و سو برود.
منبع: پرشین وی از هفت صبح